Sunday, 2024-05-19Welcome, Guest! | RSS
Home » 2011 » September » 26 » ندا به مرگ
2:02 PM
ندا به مرگ
از دست تو ای مرگ که عالم بفغانست
 این خاک سیه مدعی و دشمن جانست
 کس را خبری نیست از آنها که برفتند
 آیا که چسان واقعه با گمشده گانست
 رفتند ازین دهر وکسی نامده وابس
 یاران وعزیزان بدل خاک نهانست
 نامد زجهان عدم فردی بدنیا
پرسیم که احوال عزیزان بچسانست
منزل نشود آخر ومحمل نشود کم
این قافله هر روز که پیوسته روانست
همسایه وخویشان وعزیزان همه رفتند
 مرگ بیخبر آید بسر پیر وجوانست
 انصاف ومروت نبود در دل مردم
 آثار قیامت که باین وقت وزمانست
 در خوف و رجایم زمنزلگه تاریک
 جز اینکه بگویم که ما را چه توانست
جز فضل خدا چاره نداریم دگر هیچ
 هم شافع محشر که بامت نگرانست
 با صدق وعمل کوش که زاد سفر اینست
 محکم چو عقاید بودت امن وامانست
چون عمر بشصت آمد وقدت بشکست است
هوشدار چرا غافلی هنگام خزانست
هفتاد چو عمرت رسد افتاده شود کار
 اعضا شده کم قوت وکی تاب وتوانست
 زارع چکند توشه کم ومنزل بسیار
 در راه مسافر شدنت سود وزیانست
Views: 534 | Added by: Rafijan | Rating: 0.0/0
Total comments: 1
1 B  
0
It's right good pome

Name *:
Email *:
Code *: